ذکر مصائب حمله به خانه امیرالمؤمنین و جسارت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها
وقتی شد آتش شعـلـهور، افتاد مادر در بـین آن دیـوار و در، افـتاد مادر وقتی لگـد زد بــر در خانـه حرامی نـالـه کـشـیـدم از جگـر، افـتاد مادر در کـنـده شد، روی زمـین افـتاد اما ای وای، از در زودتـر افـتـاد مـادر لشگر که رَد شد از روی در، دیدم ای وای در خـانه مثل مُـحـتـضَـر افتاد مادر در بـیـن دود و ازدحـام نـانـجـیـبـان یک لحظـه کـلاً از نـظـر افتاد مادر در کـوچه نامحرم سر او داد میزد از نـعـــرۀ بــیـدادگـر افــتــاد مــادر وقـتی صدا زد آه، یا فـضّـه خُـذیـنی فهـمـیـده بودم در خـطـر افـتاد مادر شاخه شکست و غنچه از شاخه جدا شد سقط جنیـن شد پشت در، افتاد مادر با زحمت از روی زمین برخاست اما شد دسـت ثـانی کـارگـر، افتاد مادر آنقـدر زد در کـوچه قـنفـذ مادرم را انقـــدر زد از بـال و پـَر افـتاد مادر این درد بابـای غـربیـم را زمین زد در پیـش چشـم رهـگـذر افـتاد مادر هرچه صدا زد بیشتر«خَلّوا بنُ عَمّی« مـیزد مغـیـره بـیـشـتـر، افتاد مادر آنقدر ضربه خورد بر پهلو که دیدم در کـوچـهها از پـا دگـر افـتاد مادر اینجا به پـای رهـبـر مـظـلـوم افـتاد در کـربـلا پـیـش پـسـر افـتـاد مـادر وقتی حسین از روی زین افتاد و، میدید حـامـی نـدارد یک نفـر، افـتاد مادر تا دید میخواهد که آن تیر سهپر را در آورد از پـشت سـر، افـتاد مـادر تا دید لشگـر حمله کرده بر حسینش یا بِالعَـصـا یا بِالحَـجـر، افـتاد مـادر تا دیـد شـمـر بیحـیـارا بیـن گـودال خـنجـر کشیده از کمـر، افـتاد مـادر در بـیـن مـقـتــل داد مـیزد یا بُـنَـیَّ بر سـر زنـان فـریـاد میزد یا بُـنَـیَّ |